سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بعثت

دوشنبه 88/4/29 1:12 عصر| بعثت، پیامبر، محمد | نظر

بسم رب المهدی

چند سالی بود که حضرت محمد (ص) ، تَحَنُّف می کرد . یعنی هر فقیری را که نزد او می رفت طعام می داد . دور کعبه طواف می کرد و سپس به خانه بر می گشت . او مدت زیادی را در غار حرا به عبادت می پرداخت . تا این که در بیست و هفتم رجب در حالی که پیامبر (ص) چهل سال از عمرش شریفش می گذشت ، برای عبادت به غار حرا رفت . در آن شب جبرئیل نزد او آمد و گفت : بخوان . (اقْرَأْ)

محمد (ص) گفت : چه بخوانم ؟ گفت :

اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ ?1? خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ ?2? اقْرَأْ وَرَبُّکَ الْأَکْرَمُ ?3? الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ ?4? عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ ?5? ( سوره علق)

بخوان به نام پروردگارت که آفرید (1)انسان را از علق آفرید (2)بخوان و پروردگار تو کریمترین [کریمان] است (3)همان کس که به وسیله قلم آموخت (4)آنچه را که انسان نمی‏دانست [بتدریج به او] آموخت (5)

پیامبر می گوید ، پس از آن بیهوش شدم و پس از مدتی بیدار شدم . از غار بیرون شدم و چون به وسط کوه رسیدم آوازی از آسمان شنیدم که می گفت : " ای محمد تو رسول خدایی و من جبرئیلم . " پس ایستادم و او را نگریستم . یارای حرکت نداشتم جز آنکه فقط او را می دیدم من در جای خود ایستاده بودم تا اینکه جبرئیل رفت و من به خانه ی خود برگشتم .

نزد خدیجه رفتم و آنچه را بر من گذشت به او گفتم ، خدیجه گفت : مژده باد تو را که پیغمبر این امت گشتی.

بدین ترتیب اولین کسی که به پیامبر (ص) ایمان آورد حضرت خدیجه (ع) بود.

 

منبع : کتاب " سالار پیامبران ( محمد مصطفی ) "

نویسنده : اقدس کاظمی

 

 

* بعثت حضرت رسول مبارک *


اعلامیه حضرت مهدی (عج)

جمعه 88/4/26 1:59 صبح| | نظر

بسم رب المهدی

نایبان چهار گانه، هر کدام به دستور مستقیم حضرت مهدی (عج) یکی پس از دیگری نصب می شدند ، هنگامی که علی بن محمد سمری ، نایب چهارم امام زمان (عج) از دنیا رفت ، دوران نیابت خاص و غیبت صغری به پایان رسید شش روز قبل از وفات علی بن محمد سمری ، نامه ای از حضرت مهدی (عج) به او داده شد ، او نامه را برای شیعیان خواند ، و آنان متن آن نامه را که همچون یک اعلامیه در مورد ختم دوران غیبت صغری بود ، نوشتند و از خانه اش خارج شدند . آن متن چنین بود : ( به نام خداوند بخشنده مهربان ، ای علی بن محمد بن سمری ، خداوند اجر برادرانت را در مورد فقدان تو ، بزرگ کند ؛ تو پس از شش روز از دنیا می روی ، امور خود را سامان بده و آماده رحلت باش ، و به هیچ کس در مورد جانشینی وصیت نکن ، غیبت کامل ( غیبت کبری ) واقع شد ، دیگر ظهوری نیست مگر بعد از اذن خداوند متعال و این ظهور پس از مدتی طولانی در آن هنگام است که دلها سخت شده و زمین پر از ظلم و جور گشته است.

کتاب : حضرت حجت بن احسن

نویسنده : مهدی وحیدی صدر

 


امام مهر

جمعه 88/4/26 1:59 صبح| | نظر

تو را می خوانم به هزار نام پاکت ? به هزار نام آشنا ? موعود من !

در میان آسمان ها ? نگاهم تو را می کاود ?

 حالا که چشمانم در غیبت تو چنین در تمنایند ? در قلبم به دنبال تو خواهم گشت ? موعود من!

در خیالم یاد تو را نقش می زنم و در فریاد های خاموشم تو را می خوانم ای امام مهر ?

حضور سبزت را همیشه استغاثه میکنم و چشم به راه جاده های حضورت می مانم

تا روزی که روز ظهور باشد ?

" ای غایب از نظر به خدا می سپارمت

جانم بسوختی و زجان دوست میدارمت"

 طاهره یوسفی

 


یاران حضرت مهدی (عج)

جمعه 88/4/26 1:59 صبح| | نظر

نقل شده است که در آستانه ی ظهور حضرت مهدی (عج) سیصد و سیزده نفر از یاران او در کنار کعبه به حضور او می آیند . امام زمان (عج) در انتظار آنان به سر می برد و آنان نخستین انسان هایی هستند که با امام امام عصر (عج) بیعت می کنند . در همان هنگام ، قیام حضرت مهدی (عج ) شروع می شود و مرحله به مرحله به پیش می رود  و آن سیصد و سیزده نفر پرچمداران حضرت مهدی (عج) و حاکمان نصب شده از آن حضرت در سراسر زمین می باشند.

امام صادق (ع) فرمود : " هنگامی که حضرت قائم (عج) قیام و ظهور کند در پشت کوفه ( نجف اشرف) بیست و هفت مرد ظاهر شدهو به او می پیوندند ، پانزده نفر از آنان از قوم حضرت موسی (ع) هستند که در راه هدایت گام بر می دارند و در محور حق می گردند ؛ و هفت نفر دیگر از آنان اصحاب کهف هستند و بقیه ( پنج نفر دیگر ) عبارتند از : یوشع بن نون وصی عیسی (ع) ، سلمان ، ابود جانه ی انصاری ، مقداد و مالک اشتر ؛ و در پایان فرمود : " این بیست و هفت نفر در پیشگاه حضرت قائم (عج) به عنوان یاران و فرمانروایان آن حضرت می باشند". 


طلوع آفتاب

جمعه 88/4/26 1:59 صبح| | نظر

ای حضرت همیشگی ذات آفتاب !

پس کی طلوع می کند آیات آفتاب ؟

تا کی حضور روشن خورشید پشت ابر ؟

تا کی حضور ماه شده مات آفتاب ؟

دستانم التماس نفس های سوخته است

قد می کشند سمت مناجات آفتاب

بر من ببخش یک نفس از بی کرانگی ات

یک ذره از تمامی ذرات آفتاب

یا اینکه شعله شعله به آتش بکش مرا

یا لحظه ای بخواه به میقات آفتاب

ای صبح ! از تسلسل شب ها عبور کن

بی طاقتم برای ملافات آفتاب

 

سید علی عطایی


پیوند‌ها

.